سرکار خانمــــ : مخاطبــ خاصــ *
مخاطب خاص این پست سلام ...
نمیدونم ذهنیتی که تو از دوستی داری چیه
و تو زندگیت واست دوستی چه جوری تعریف شده ...
کاری هم ندارم ...
من اصلا نمیخواستم این حرفا رو بگم یا اصلا بنویسم ؛ ولی ... دیگه نوشتم ... !
من مثه بعضیا نیستم که سر همه چیز خودشونو بزنن به اون راه ... !!
دوستی تو فرهنگ لغات ذهن من یعنی با هم بودن و همدیگرو تنها نذاشتن ...
دوستی یعنی وفادار بودن به همدیگه و به یاد هم بودن ...
دوستی یعنی معرفت داشتن ...
دوستی یعنی من تویی که دوستمی رو ترجیح دادم به دیگران
که اسمتو گذاشتم دوست ...
دوستی یعنی وجه های مشترک زیاد بین من و تو ... یعنی کنار هم بودن ...
یعنی تا دیدیم یکی دیگه پیدا شد که گوش شنواتری
برای شنیدن حرفامون داره ؛
نذاریمش و بریم ...
اونم تنها ... یعنی من تو همه شرایط با تو باشم و تو با من ...
من اگه با یکی دیگه میرم چون از دوستی با تو مطمئن نیستم
و یه چیزی به نام غرور درونم میگه نرو پیشش ... شاید اون نخواد با تو باشه ...
و وقتی میبینم درست میگه ؛ از روی رفتارات میفهمم غرورم داره راست میگه ؛
خب طبیعیه که حرفش گوش میدم ... تو اما ... همه چیزو خیلی ساده میگیری
و تو بیخیالی سیر میکنی ؛ نمیدونم چرا ؟؟؟!
منم مثه تو دوستای صمیمی داشتم ...
بهشون خیلی هم وابسته بودم ... مثه خودت ...
ولی قرار نیست دیگه بخاطر اونا کل سالمونو خراب کنیم !
چون اون دوست صمیمی پیدا نکرده ؛ تو هم این کارو نکنی !
نمیدونم ... امیدوارم وقتی این پست رو مشاهده فرمودید ،
لطف بفرمایید خودتونو به اون راه نزنید
و نظرتونو بفرمایید !!! لطفا !!!
* سنا *